کتاب زندگی با آلزایمر به موضوع پراهمیت و هولناک بیماری آلزایمر می پردازد و از طریق داستان به مسائلی همچون دنیای درونی فرد مبتلا به این بیماری، تغییر در زندگی نزدیکان شخص مبتلا و حتی افکار و احساسات خود می پردازد.
این کتاب خواننده را به چالش و پرسش در مورد انسان، پیچیدگی هایش و هویتش بر می انگیزد. هویتی که حافظه و خاطرات، بخش مهمی از آن را می سازند. او در واقع از طریق روایت داستان زندگی آقای ت (فرد مبتلا به آلزایمر) و هم زمان زندگی دکتر آلزایمر، (کاشف این بیماری) قصد در القای این پیام در خواننده را دارد که هویت یک فرد فراتر از نام خانوادگی و ویژگی های شخصیتی او است که از نیاکانش به ارث برده است، زیرا که با از دست دادن خاطرات و حافظه خود می توانیم به موجودی بی هویت تبدیل شویم که دیگر هیچ کدام از ویژگی های سابق مان را نداریم و نسبت به نزدیکانمان و خاطرات خوب و بدش دیگر واکنشی نشان نمی دهیم.
اولیویا روزنتال هدفش را از نگارش این کتاب، این گونه شرح می دهد: «با نگارش این اثر من به خودم می فهمانم که ممکن است روزی من نیز به بیماری آلزایمر مبتلا شوم یا شاید بدتر، ممکن است یکی از عزیزانم در دام این بیماری بیافتد. می نویسم تا شاید اندکی خود و دیگران را آماده رویارویی با این مشکل کنم.»